بی باران بودن هم حکایتی دارد...بارانی که باشی....
یک عده خوشحال از باریدن تو ...
یک عده ناامید و اندوهگین از مردن تو توسط قطره های ریز و درشت !
اما....
گاهی هم بی باران بودن هم خوبی هایی دارد....
اینکه :
کسانی که دلشان با تو نیست ، اسیر باران دلی دیگر می شوند....
کسانی که از تو متنفر هستند....خوشحال می شوند !
کسانی که برای تو هیچ نبودند...باز هم همان هیچ و پوچ می مانند !
......
کویر بودن گاهی از باران بودن هم زیباتر است....
کویر که باشی ، تنها می توانی با آسمان که یکه و تنهاست عشق بازی کنی...
اما باران که باشی....
بازیچه ی عشقبازی چند لحظه ای کوچک و بزرگ باشی و بعد با اولین تابش خورشید محو می شوی !
باران که باشی ، همیشه عاشق های لحظه ای و نزدیک داری !
اما وقتی کویری...
هر چند عشقت از تو دور است...
اما باز هم دلخوشی که یکه و تنهاست و دلش تنها با توست !
حرف کویر با باران چیست ؟؟؟